خانه ام دارد به طرز حیرت اوری تمیز میشود...زهرا خانمی امده،از این زهرا خانم ها که به سوراخ سمبه ی همه چیز وارد هستند،بعد خودشان زور هم دارند همه چیز را از این ور میکشند به ان ور،بعد بوی وایتکس و سفید کننده و جرم گیر را ول میدهند داخل خانه و بعد احساس میکنی:ااه ه ه ه !بوی تمیزی هم بوی عجیبی هست ها!

بعد ملحفه ها یکی یکی میروند داخل ماشین لباسشویی..ماشین لباسشویی هم در یک روز به اندازه چند هفته اش کار میکند و گرگیجه میگیرد بس که میچرخد..بعد کیف ها،شالها و روسری ها مرتب میشوند،کمدها دوباره شکل خودشان را پیدا میکنند،مبل ها و تختها قیژ قیژ کشیده میشوند اینور و انور ،ظرفها یکی یکی میروند داخل وایتکس و من واقعا تعجب میکنم واقعا ما داشتیم در چه کثافتی زندگی میکردیم..!!!بس که هرچیز نیم میلیمتر از جایش میرود انطرف تر،کثافت از زیرش میزند بیرون!و من دارم کیف میکنم!هرچند خودم هم از صبح فکر نکنید مثل این خانم های واقعی که در فیلمها نشان میدهند نشسته ام و دارم قهوه ام را میخورم و فیلم میبینم و گودر میکنم ها!دهنم سرویس شده از صبح بس که کوزت شده ام...!ولی خانه را که نگاه میکنم یکهو لبخندی یه پهنای صورتم میدود وسط صورتم..حظ میکنم از این همه تمیزی...فکر میکنم کاش اصلا تا چند روز کسی را به خانه راه ندهم،عمر این نظافت دوروزه نشود...یا اصلا کاش میشد در خانه را ببندیم برویم یک جای دیگر همین جوری اینجا درخشان بماند.....!مدتی بود یادم رفته بود استاندارد تمیزی خانه چقدر است و اصلا خانه که تمیز میشود باید کجاهایش دقیقا تمیز شود....دست خودم نیست..هرکاری میکنم زن خانه نمی شوم! کاش لااقل فرار نکند و بازهم اینطرفها پیدایش شود.....خانه ام بوی دور و اشنای تمیزی میدهد،تمیزی واقعی :)