هرچی باشه عید توخودش یک شادی نهفته داره......!
اول از همه اینکه سال نو مبارک و امیدوارم سال جدید پر از شادی و لبخند و برکت باشه......باید بگم که ما رفتیم قشم و برگشتیم و واقعا قشم رو به همه ی کسایی که تاحالا نرفتن توصیه میکنم....سفر خیلی خوبی بود...به خصوص اگه قراره ازایران برید، قشم جزو جاهاییه که حتما باید برید و طبیعت بکرو متفاوتش رو ببینید....در کل سفر خوبی بود...اولبن باری هم لود که همه ی حانواده باهم سفر رفته بودیم...از اون اولین بارهایی که شاید اولین و آخرین بارها بشه...ولی سفر خوبی بود.......
مامان این روزها خیلی خسته است....خستگی رو توی چشماش، توی چروکهای صورتش، توی نگاه دورش کاملا میخونم......باوجود اینکه برای ما سفر خوبی بود، امروز که دیدمش مطمئن نبودم که کار خوبی کردیم که رفتیم سفر.......انگار این مریضی روح ادم رو هم شروع به خوردن میکنه.....اگه همه چیز درست پیش بره داروهاش اردبیهشت تموم میشه....یه نگرانی دیگم هم واکنشش سر رفتن پسته است......به خصوص بعد این مدت که سر مریضی اش ارتباطش با پسته خیلی بیشتر شد...امیدوارم فقط این رفتنه رو مریضیش تاثیر نذاره......
ته ذهنم این روزها خیلی مشغوله......هوای بهار رو دوست دارم........یه سر هم قراره برم ساری....
این منم رها...کوله بر پشت به دنبال راه رهایی....